مادرانه

بدون عنوان

شب که می رسد به خودم وعده می دهم که فردا صبح قبل از بیرون رفتن  حتما به تو خواهم گفت... صبح که فرا می رسد، غرور و خجالت احمقانه ام نمی گذارند به ناچار رسیدن شب را بهانه میکنم و باز شب می رسد و صبحی دیگر و من هیچ وقت نمی توانم حقیقت را به تو بگویم ... بگذار میان شب و روز باقی بماند که چه قدر دوست دارم مادر ......   ...
15 دی 1390

خانواده

رابطه ما انسانها با پدر و مادر !!! تو ۳ سالگی " مامان ، بابا عاشقتونم" تو ۱۰ سالگی " ولم کنین " تو ۱۶ سالگی" مامان و بابا همیشه  میرن رو اعصابم" تو ۱۸ سالگی" باید از این خونه بزنم بیرون" تو ۲۵ سالگی "  حق با شما بود" تو ۳۰ سالگی "میخوام برم خونه پدر و مادرم " تو ۵۰ سالگی " نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم" تو ۷۰ هفتاد سالگی " من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن  ... نویسنده : ؟؟   ...
15 دی 1390

بدون عنوان

در بوسه هاي مادر خورشيد نور باران آغاز روز تازه لبخند بامدادان در خنده هاي مادر عطر خوش گلستان زيبايي طبيعت شادابي بهاران. مادر تو روح و جاني مادر تو جاوداني با من تو مهرباني با من تو همزباني مادر تو بهتريني مادر تو نازنيني مادر تو دلنشيني بر حلقه ام نگيني. مادر هميشه بيدار مادر هميشه در كار باشد براي فرزند مادر هميشه غم خوار مادر هميشه خوش قلب مادر هميشه دل سوز مادر هميشه روشن خورشيد عالم افروز. در چشم هاي مادر آبي آسماني روًياي سبز نوروز معناي زندگاني در اشك هاي مادر پاكي آب باران رنگين كمان روشن آواي چشمه ساران. مادر زعشق سرشار روح نثار و ايثار در راه كودكانش مادر بود ف...
15 دی 1390

بیمارم مادر جان

بیمارم ،مادر جان! میدانم،میبینی میبینم،میدانی میترسی،میلرزی از کارم،رفتارم،مادر جان! میدانم ،میبینی گه گریم،گه خندم گه گیجم،گه مستم و هر شب تا روزش بیدارم،بیدارم،مادر جان! میدانم،میدانی کز دنیا ، وز هستی هشیاری ،یا مستی از مادر،از خواهر از دختر،از همسر از این یک، وآن دیگر بیزارم،بیزارم،مادر جان! من دردم بی ساحل. تو رنجت بی حاصل. ساحر شو،جادو کن درمان کن،دارو کن بیمارم،بیمارم،بیمارم،مادر جان! مهدی اخوان ثالث ...
15 دی 1390

بدون عنوان

اگر 4 تکه نان خوشمزه باشد و شما 5 نفر باشید، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید (( مادر )) است...   ...
15 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد